جدول جو
جدول جو

معنی علی مالقی - جستجوی لغت در جدول جو

علی مالقی
(عَ یِ لَ)
ابن عبدالله بن محمد بن حسن جذامی مالقی نباهی. مشهور به ابن حسن و مکنی به ابوالحسن. فقیه و ادیب ومورخ قرن نهم هجری قمری وی در سال 813 هجری قمری در مالقه متولد شد، سپس عهده دار امر قضاء در غرناطه گردید و دوباره با سمت سفیر سیاسی از غرناطه به فاس رفت. وی در سال 892 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- المرتبه العلیا فیمن یستحق القضاء و الفتیا، در دو جزء. 2- نزههالبصائر والابصار. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ لِ)
ابن سالم بن مخارق والبی. مولای عباس بن عبدالمطلب. متوفی در سال 123 هجری قمری او را تفسیر است برقرآن کریم. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 667)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِمُتْ تَ)
ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی. مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین. نام او در الاعلام زرکلی به صورت ’علی بن عبدالملک بن حسام الدین...’ آمده است. وی در فقه و حدیث و وعظ دست داشت. اصل او از جونفور هند بود و در سال 885 هجری قمری در رهانفور، از شهرهای دکن هند متولد شد و پس از چندی در مدینه سکونت گزید و دیر زمانی نیز در مکه اقامت کرد و درسال 975 در این شهر درگذشت. او راست: 1- ارشادالعرفان و عبارهالایمان. 2- البرهان الجلی فی معرفه الولی. 3- الرق المرقوم فی غایات العلوم. 4- کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال. 5- المواهب العلیه فی الجمع بین الحکم القرآنیه و الحدیثیه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ حَلْ لی)
ابن محمد بن عبدالله بهرمسی محلی شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابومحمد. شاعر بود و در سال 765 هجری قمری در بهرمس از توابع محله متولد شد و در سال 841 هجری قمری در محله درگذشت. اوراست: 1- دیوان شعر. 2- قلائدالنحور لمهور الحور. (از معجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 314)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن عبدالله بارقی. تابعی بود. (از منتهی الارب). تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن شاه محمود بافقی. فقیه قرن یازدهم هجری بود. او راست: مجمعالمسائل در فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 302. تذکرهالمتبحرین ص 488)
لغت نامه دهخدا
(عَ لی یُن نَ)
ابن محمد جواد بن علی بن موسی الرضا علیهم السلام، ملقّب به نقی. دهمین امام از ائمۀ شیعۀ اثناعشریه. رجوع به ابوالحسن (علی النقی... شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ هََ لْ لَ)
ابن احمد مهلبی لغوی، مکنی به ابوالحسن. وی در نحو و لغت و روایت اخبار و تفسیر اشعار از پیشوایان بشمار می رفت. در نزدالمعز و العزیز والیان مصر تقرب داشت و عهد کافور اخشیدی را نیز درک کرد و او را با ابوالطیب احمد متنبی داستان و مشاجره ای بود. وی در سال 385 هجری قمری در مصر درگذشت. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 81)
(علی بلال...) ابن معاویه بن احمد ازدی مهبلی بصری شیعی. مکنی به ابوالحسن. متوفی در حدود سال 250 هجری قمری او راست: الرشد والبیان. (از هدیه العارفین)
لغت نامه دهخدا
(وَ وَ کَ دَ)
بنابر آنچه گفته شده است. بنابر قول قائلی
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِ)
ابن جعفر بن خضر مالکی جناجی نجفی. وی فقیه و اصولی و مجتهد و ادیب و شاعر بود. در نجف متولد شد و در ماه رجب سال 1253 هجری قمری در کربلا به طور ناگهانی درگذشت و جسد او به نجف منتقل شد و دفن گردید. او راست: 1-حاشیه بر بغیه الطالب لعمل المقلدین، از پدرش جعفر. 2- شرح بر روضتین. ’مالکی’ نسبت به آل مالک از قبایل عرب در عراق است. و ’جناجی’ نسبت به ’جناجیا’ از قرای سواد عراق است. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 101)
ابن انجب ابی المکارم المفضل بن ابی الحسن علی بن ابی الغیث مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر بن ابراهیم بن حسن لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مقدسی شود
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
ابن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدین. رجوع به علی مقدسی شود
ابن عبدالقادر بن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن أمین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود
ابن عمر بن احمد بغدادی مالکی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. رجوع به علی قصار (ابن احمد بغدادی...) شود
ابن ابراهیم بحری مصری مالکی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عیادی شود
ابن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی مالکی. مشهور به ابن لجام و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قرطبی شود
ابن عبدالواحد بن محمد بن عبدالله بن عبدالله بن یحیی انصاری سجلماسی جزایری مالکی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سجلماسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ رِ)
ابن حسین بن عروۀ مشرقی دمشقی حنبلی. مشهور به ابن زکنون و مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه بود. تولد او پیش از سال 760 هجری قمری بوده است. و در سال 837 هجری قمری در منزل خود واقع در مسجد قدم در حومه دمشق درگذشت. او راست: 1- شرح مغنی، در چند مجلد. 2- الکواکب الدریه، در ترتیب مسند امام احمد بر ابواب بخاری، در بیش از یکصدوبیست مجلد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ قَ)
ابن شجاع مصقلی. وی از دانشمندان متقدم اصفهان در قرن پنجم هجری قمری بود. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 30 و ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 123 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِ)
مالکی. متوفی در سال 1324 هجری قمری او راست: رساله فی تحقیق مبادی ءالعلوم الاحد عشرالمستعمله فی الازهر و بها الامتحان. (از معجم المؤلفین از معجم المطبوعات سرکیس ص 1364 و فهرس الازهریه ج 6 ص 192)
ابن آیبک ترکمانی صالحی. ملقب به نورالدین و ملقب به منصور. دومین تن از ممالیک بحری در مصر و شام. رجوع به علی بحری (ابن آیبک...) شود
ابن سلیمان بن احمد بن محمد سعدی صالحی حنبلی مرداوی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مرداوی شود
ابن محمد بن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی سلیمی. ملقب به علأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سلیمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِ)
ابن سعید بن سعد بن زید بن محسن حسینی طالبی. از اشراف مکه. وی در سال 1130 هجری قمری پس از عزل برادرش عبدالله به امارت مکه برگزیده شد. و در آن هنگام حکومت مکه در دست عثمانی ها بود و این علی بن سعید مدت هفت ماه و چهار روز امیربود و به واسطۀ بی نظمی هایی که در مکه و نواحی آن روی داد از جانب والی عثمانی عزل شد و در سال 1142 هجری قمری درگذشت. (از اعلام زرکلی از خلاصهالکلام ص 169)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی. مشهور به ابن ارفع رأس و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
ابن احمد بن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی، ملقب به علاءالدین فقیه بود و در 932 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اخلاق الجمالی. 2- ادب الاوصیاء، در فروع فقه. 3- مختارات الفتوی، در فروع فقه. 4- مختارالهدایه و شرح آن، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الفقه الحنفی بالظاهریه. کشف الظنون ص 1624. الشقائق النعمانیه ج 1 ص 422. البدرالطالع ج 1 ص 430. هدیهالعارفین ج 1 ص 742)
ابن محمد جمالی حنفی. فقیه متوفی بسال 931 هجری قمری وی مدتی سمت مفتی بلاد روم را به عهده داشت. او راست: ادب الاوصیاء. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریه. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 45)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن احمد بن علی بن سلیمان فالی. مکنی به ابوالحسین. محدث و مؤدب بود ودر ذی حجۀ سال 448 هجری قمری درگذشت. او راست: کتاب الاستقامه. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1389 و ایضاح المکنون ج 2 ص 266 و هدیه العارفین ج 1 ص 688). در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا